معنی فارسی microsomia

B2

حالت یا اختلالی که در آن اندازه بدن کمتر از حد طبیعی است و می‌تواند بر رشد و توسعه تأثیر بگذارد.

A condition characterized by abnormally small body size or parts.

example
معنی(example):

میکروسومیا معمولاً به شرایطی اشاره دارد که با اندازه کوچک بدن مشخص می‌شود.

مثال:

Microsomia often refers to a condition characterized by a small body size.

معنی(example):

پس از تولد، به بیمار میکروسومیا تشخیص داده شد.

مثال:

The patient was diagnosed with microsomia after birth.

معنی فارسی کلمه microsomia

: معنی microsomia به فارسی

حالت یا اختلالی که در آن اندازه بدن کمتر از حد طبیعی است و می‌تواند بر رشد و توسعه تأثیر بگذارد.