معنی فارسی microstates
B1کشورهای با اندازه سیاسی و اقتصادی بسیار کوچک که دارای حاکمیت مستقل هستند.
Political entities with a very small territorial size and population, often sovereign states.
- noun
noun
معنی(noun):
A country that has a very small population and land area
معنی(noun):
The specific detailed microscopic configuration of a system.
example
معنی(example):
کشورهای کوچک معمولاً در سیاست جهانی نادیده گرفته می‌شوند.
مثال:
Microstates are often overlooked in global politics.
معنی(example):
موناکو و سان مارینو نمونه‌هایی از کشورهای کوچک هستند.
مثال:
Monaco and San Marino are examples of microstates.
معنی فارسی کلمه microstates
:
کشورهای با اندازه سیاسی و اقتصادی بسیار کوچک که دارای حاکمیت مستقل هستند.
