معنی فارسی micturated
B2فعل ادرار کردن در زمان گذشته، به عمل آزاد کردن ادرار اشاره دارد.
The past tense of micturate, referring to having discharged urine.
- verb
verb
معنی(verb):
To urinate.
example
معنی(example):
او متوجه شد که قبل از وارد شدن به خانه ادرار کرده است.
مثال:
He realized he had micturated before entering the house.
معنی(example):
وقتی او ادرار کرد، احساس بهتری یافت.
مثال:
Once she micturated, she felt much better.
معنی فارسی کلمه micturated
:
فعل ادرار کردن در زمان گذشته، به عمل آزاد کردن ادرار اشاره دارد.