معنی فارسی micturating

B1

عمل ادرارکردن که معمولاً برای بیان حالتی از فعل ادرار کردن در حال انجام استفاده می‌شود.

The act of discharging urine, typically referring to the ongoing process.

verb
معنی(verb):

To urinate.

example
معنی(example):

گربه در جعبه زباله ادرار می‌کرد.

مثال:

The cat was micturating in the litter box.

معنی(example):

ادرار کردن گاهی اوقات می‌تواند نشان‌دهنده یک مشکل سلامتی در حیوانات باشد.

مثال:

Micturating can sometimes indicate a health issue in animals.

معنی فارسی کلمه micturating

: معنی micturating به فارسی

عمل ادرارکردن که معمولاً برای بیان حالتی از فعل ادرار کردن در حال انجام استفاده می‌شود.