معنی فارسی middes

B1

میانگین یا نقطه‌ی میانی یک داده یا مجموعه داده‌ها.

A term relating to the central point or average in a dataset or concept.

example
معنی(example):

میانگین‌های طراحی نشان‌دهنده مکان ویژگی‌های اصلی است.

مثال:

The middes of the layout indicate where the main features are located.

معنی(example):

در آمار، میانگین‌ها می‌توانند به یافتن تمایلات مرکزی کمک کنند.

مثال:

In statistics, the middes can help to find central tendencies.

معنی فارسی کلمه middes

: معنی middes به فارسی

میانگین یا نقطه‌ی میانی یک داده یا مجموعه داده‌ها.