معنی فارسی middlewards
B1به سمت میانه، به سمت ناحیهای در وسط یا به بخشی از مکان اشاره دارد که نه در کاملاً سمت چپ و نه سمت راست قرار دارد.
Towards the center or middle area between two extremes or sides.
- OTHER
example
معنی(example):
مسیر به سمت میانه به شهر قدیمی میرسد.
مثال:
The path leads middlewards to the old town.
معنی(example):
او به سمت میانه راه رفت تا از جمعیت در دو طرف دوری کند.
مثال:
He walked middlewards to avoid the crowds on the sides.
معنی فارسی کلمه middlewards
:
به سمت میانه، به سمت ناحیهای در وسط یا به بخشی از مکان اشاره دارد که نه در کاملاً سمت چپ و نه سمت راست قرار دارد.