معنی فارسی mideast

B1

منطقه‌ای که شامل کشورهای خاورمیانه می‌شود و به خاطر تعادل‌های سیاسی و فرهنگی‌اش شناخته شده است.

A common term referring to the Middle East region.

example
معنی(example):

منطقه میانه شرق به خاطر تاریخ و فرهنگ غنی‌اش معروف است.

مثال:

The Mideast region is known for its rich history and culture.

معنی(example):

بسیاری از درگیری‌ها در طول سال‌ها در میانه شرق به وجود آمده است.

مثال:

Many conflicts have arisen in the Mideast over the years.

معنی فارسی کلمه mideast

: معنی mideast به فارسی

منطقه‌ای که شامل کشورهای خاورمیانه می‌شود و به خاطر تعادل‌های سیاسی و فرهنگی‌اش شناخته شده است.