معنی فارسی midwifed

B1

عملی که در آن یک ماما وظیفه زایمان نوزاد را بر عهده می‌گیرد.

To have assisted in the childbirth of a baby during one's career as a midwife.

verb
معنی(verb):

To act as a midwife

معنی(verb):

To facilitate the emergence of

example
معنی(example):

او در دوران حرفه‌ای خود بسیاری از نوزادان را زایمان کرد.

مثال:

She midwifed many babies in her career.

معنی(example):

بعد از سال‌ها تجربه، بالاخره او اولین زایمان خانگی خود را انجام داد.

مثال:

After years of practice, she finally midwifed her first home birth.

معنی فارسی کلمه midwifed

: معنی midwifed به فارسی

عملی که در آن یک ماما وظیفه زایمان نوزاد را بر عهده می‌گیرد.