معنی فارسی miggle
B1میگل کردن، اصطلاحی برای بازی کردن یا آشفته کردن با دوستان.
To play or mess around with friends.
- OTHER
example
معنی(example):
کودکان دوست دارند در باغ میگل کنند.
مثال:
The children love to miggle in the garden.
معنی(example):
میتوانید در زمان بازی با دوستان خود میگل کنید.
مثال:
You can miggle with your friends during playtime.
معنی فارسی کلمه miggle
:
میگل کردن، اصطلاحی برای بازی کردن یا آشفته کردن با دوستان.