معنی فارسی migrainoid

B2

میگرن‌گونه، طوری که علائم یا درد شبیه به میگرن باشد اما لزوماً بر اساس معیارهای پزشکی میگرن نباشد.

Describing symptoms that resemble or are similar to those of a migraine headache.

example
معنی(example):

او سردردهای خود را به عنوان میگرن‌گونه توصیف کرد.

مثال:

She described her headaches as migrainoid in nature.

معنی(example):

علائم میگرن‌گون معمولاً شبیه به سردردهای میگرنی است.

مثال:

Migrainoid symptoms often resemble those of migraine headaches.

معنی فارسی کلمه migrainoid

: معنی migrainoid به فارسی

میگرن‌گونه، طوری که علائم یا درد شبیه به میگرن باشد اما لزوماً بر اساس معیارهای پزشکی میگرن نباشد.