معنی فارسی migrainous

B2

وابسته به میگرن، صفتی برای توصیف درد یا علائم ناشی از میگرن.

Relating to or affected by migraine.

example
معنی(example):

او سردرد میگرنی دارد که ساعت‌ها ادامه دارد.

مثال:

She has a migrainous headache that lasts for hours.

معنی(example):

علائم میگرنی می‌توانند شدید باشند.

مثال:

The migrainous symptoms can be debilitating.

معنی فارسی کلمه migrainous

: معنی migrainous به فارسی

وابسته به میگرن، صفتی برای توصیف درد یا علائم ناشی از میگرن.