معنی فارسی mildened

B1

کاهش یافته، نرم شده.

Made less harsh or severe.

example
معنی(example):

طوفان تا صبح کاهش یافته بود.

مثال:

The storm mildened by morning.

معنی(example):

خشم او با گذشت زمان کاهش یافته است.

مثال:

His anger has mildened over time.

معنی فارسی کلمه mildened

: معنی mildened به فارسی

کاهش یافته، نرم شده.