معنی فارسی mildens
B1نرم کردن، ملایم کردن و به تدریج بهبود بخشیدن به چیزی
To make something softer or more gentle
- VERB
example
معنی(example):
کشاورز از محصولاتی استفاده میکند که خاک را نرم میکند.
مثال:
The farmer uses products that mildens the soil.
معنی(example):
این کرم تأثیر آب و هوای خشن بر روی پوست شما را نرم میکند.
مثال:
This cream mildens the effect of the harsh weather on your skin.
معنی فارسی کلمه mildens
:
نرم کردن، ملایم کردن و به تدریج بهبود بخشیدن به چیزی