معنی فارسی mildewer
B1مادهای که مانع از رشد کپک و قارچ میشود.
A substance that prevents mildew or mold growth
- NOUN
example
معنی(example):
یک عامل ضد قارچ برای نگهداری میوهها در انبار ضروری است.
مثال:
A mildewer is essential for preserving fruits in storage.
معنی(example):
این ماده ضد قارچ کمک میکند از رشد کپک بر روی چوب جلوگیری شود.
مثال:
This mildewer helps prevent the growth of mold on wood.
معنی فارسی کلمه mildewer
:
مادهای که مانع از رشد کپک و قارچ میشود.