معنی فارسی mildewproof
B1مادهای که از بروز کپک جلوگیری میکند.
Resistant to mildew or mold formation
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
رنگ ضد کپک دیوارها را از رشد قارچ محافظت میکند.
مثال:
The mildewproof paint protects the walls from mold.
معنی(example):
او یک درزگیر ضد کپک روی سقف اعمال کرد.
مثال:
He applied a mildewproof sealant on the roof.
معنی فارسی کلمه mildewproof
:
مادهای که از بروز کپک جلوگیری میکند.