معنی فارسی milkshed
B1منطقهای که شیر از آنجا تولید و توزیع میشود، معمولاً نزدیک مزارع لبنی.
A geographic area from which milk is collected and distributed.
- NOUN
example
معنی(example):
این روستا به عنوان مکانی برای تولید شیر به خاطر مزارع بزرگ لبنیات شناخته میشد.
مثال:
The village was known as a milkshed for its vast dairy farms.
معنی(example):
آنها یک مکانی برای جمعآوری شیر از کشاورزان محلی ساختند.
مثال:
They built a milkshed to collect milk from local farmers.
معنی فارسی کلمه milkshed
:
منطقهای که شیر از آنجا تولید و توزیع میشود، معمولاً نزدیک مزارع لبنی.