معنی فارسی millepunctate
B2با نقاط ریز مشخصهگذاری شده است که آن را از دیگر اشکال تمایز میدهد.
Characterized by numerous small dots or points.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح میلپانکتاته با نقاط ریز پوشیده شده است.
مثال:
The millepunctate surface is covered with tiny dots.
معنی(example):
ویژگیهای میلپانکتاته اغلب در زندگی دریایی مشاهده میشود.
مثال:
Millepunctate features are often seen in marine life.
معنی فارسی کلمه millepunctate
:
با نقاط ریز مشخصهگذاری شده است که آن را از دیگر اشکال تمایز میدهد.