معنی فارسی milleress
B1زنی که در آسیاب کار میکند و مسئول تولید آرد و نان است.
A female miller, responsible for operating a mill and producing flour.
- NOUN
example
معنی(example):
میلرس برای villagers نان تازهای آماده کرد.
مثال:
The milleress prepared fresh bread for the villagers.
معنی(example):
به عنوان یک میلرس، او به کارش افتخار میکرد.
مثال:
As a milleress, she took great pride in her work.
معنی فارسی کلمه milleress
:
زنی که در آسیاب کار میکند و مسئول تولید آرد و نان است.