معنی فارسی millihenry
B1واحدی برای اندازهگیری سلفی که برابر یکهزارم هنری است.
A unit of inductance equal to one-thousandth of a henry.
- NOUN
example
معنی(example):
این اینداکتور دارای رتبه پنج میلیهری است.
مثال:
The inductor has a rating of five millihenries.
معنی(example):
در الکترونیک، میلیهری واحد سلفی است.
مثال:
In electronics, millihenry is a unit of inductance.
معنی فارسی کلمه millihenry
:
واحدی برای اندازهگیری سلفی که برابر یکهزارم هنری است.