معنی فارسی mincingness
B1اینجا به ویژگی ظریف بودن و احتیاط در مکالمه یا رفتار اشاره دارد.
The quality of being delicate or careful in manner or expression.
- NOUN
example
معنی(example):
ظرافت صدای او او را شیرین نشان داد.
مثال:
The mincingness of her voice made her sound sweet.
معنی(example):
او ظرافت در رفتارهای او را قدردانی کرد.
مثال:
He appreciated the mincingness in her mannerisms.
معنی فارسی کلمه mincingness
:
اینجا به ویژگی ظریف بودن و احتیاط در مکالمه یا رفتار اشاره دارد.