معنی فارسی mindgame

B2

نوعی از بازی‌های روانی که در آن بر روی احساسات یا تفکرات دیگران تأثیر می‌گذارد.

A psychological tactic used to manipulate thoughts or emotions.

example
معنی(example):

یک بازی ذهنی می‌تواند مسیر یک مکالمه را تغییر دهد.

مثال:

A single mindgame can change the course of a conversation.

معنی(example):

او از یک بازی ذهنی هوشمندانه برای پیروزی در مناظره استفاده کرد.

مثال:

He used a clever mindgame to win the debate.

معنی فارسی کلمه mindgame

: معنی mindgame به فارسی

نوعی از بازی‌های روانی که در آن بر روی احساسات یا تفکرات دیگران تأثیر می‌گذارد.