معنی فارسی mindgames
B2بازیهای روانی یا ترفندهایی که در ارتباطات انسانی به کار میروند و ممکن است باعث سردرگمی یا تنش شوند.
Psychological strategies used to provoke doubt or uncertainty in others.
- NOUN
example
معنی(example):
او همیشه با همکارانش بازیهای ذهنی انجام میدهد.
مثال:
She always plays mindgames with her colleagues.
معنی(example):
بازیهای ذهنی میتوانند در روابط تنش ایجاد کنند.
مثال:
Mindgames can create tension in relationships.
معنی فارسی کلمه mindgames
:
بازیهای روانی یا ترفندهایی که در ارتباطات انسانی به کار میروند و ممکن است باعث سردرگمی یا تنش شوند.