معنی فارسی mingie
B1سگی با موهای نامرتب و پریشان که به طور معمول شیطنت میکند.
A scruffy or untidy-looking animal, often used to describe a dog or cat.
- NOUN
example
معنی(example):
سگ مینگی به هر کسی که از کنار میگذشت پارس کرد.
مثال:
The mingie dog barked at everyone passing by.
معنی(example):
بعد از حمام، گربه مینگی تمام پف کرده و دوستانه بود.
مثال:
After a bath, the mingie cat was all fluff and friendly.
معنی فارسی کلمه mingie
:
سگی با موهای نامرتب و پریشان که به طور معمول شیطنت میکند.