معنی فارسی minginess

B1

ویژگی تنگ نظری یا نداشتن علاقه به خرج کردن برای دیگران.

The quality of being stingy or reluctant to share or spend money.

example
معنی(example):

تنگ نظری او وقتی که از به اشتراک گذاشتن تنقلاتش امتناع ورزید، مشهود بود.

مثال:

His minginess was evident when he refused to share his snacks.

معنی(example):

تنگ نظری او در مهمانی دوستانش را عصبانی کرد.

مثال:

Her minginess annoyed her friends at the party.

معنی فارسی کلمه minginess

: معنی minginess به فارسی

ویژگی تنگ نظری یا نداشتن علاقه به خرج کردن برای دیگران.