معنی فارسی mini-camp

B1

یک کمپ کوچک برای فعالیت‌های کوتاه مدت و متمرکز.

A small camp for short-term, focused activities.

example
معنی(example):

سازمان در آخر هفته یک مینی‌کمپ برگزار کرد.

مثال:

The organization hosted a mini-camp over the weekend.

معنی(example):

ما در مینی‌کمپ تابستان گذشته مهارت‌های جدیدی یاد گرفتیم.

مثال:

We learned new skills at the mini-camp last summer.

معنی فارسی کلمه mini-camp

: معنی mini-camp به فارسی

یک کمپ کوچک برای فعالیت‌های کوتاه مدت و متمرکز.