معنی فارسی minibreak
B1سفری کوتاه به مکانی جدید برای استراحت و تفریح که معمولاً کمتر از یک هفته طول میکشد.
A short holiday or trip away from home, typically lasting a few days.
- noun
noun
معنی(noun):
A brief pause for relaxation.
معنی(noun):
A short holiday; a minivacation.
مثال:
These hotel minibreaks are great value.
example
معنی(example):
ما برای تعطیلات آخر هفته یک سفر کوتاه به روستا برنامهریزی کردیم.
مثال:
We planned a minibreak to the countryside for the weekend.
معنی(example):
یک سفر کوتاه میتواند فرار خوبی از روالهای روزمره باشد.
مثال:
A minibreak can be a nice escape from daily routines.
معنی فارسی کلمه minibreak
:
سفری کوتاه به مکانی جدید برای استراحت و تفریح که معمولاً کمتر از یک هفته طول میکشد.