معنی فارسی minifloppy

B1

نوعی دیسک سخت کوچک‌تر از دیسک‌های سخت معمولی که قبلاً برای ذخیره‌سازی استفاده می‌شد.

A small floppy disk that was used for data storage.

example
معنی(example):

دیسک مینفیلاپی زمانی یک رسانه ذخیره‌سازی محبوب بود.

مثال:

A minifloppy disk was once a popular storage medium.

معنی(example):

او یک مینفیلاپی قدیمی در اتاق زیر شیروانی پیدا کرد.

مثال:

He found an old minifloppy in the attic.

معنی فارسی کلمه minifloppy

: معنی minifloppy به فارسی

نوعی دیسک سخت کوچک‌تر از دیسک‌های سخت معمولی که قبلاً برای ذخیره‌سازی استفاده می‌شد.