معنی فارسی minishes
B1کاهش دادن یا کوچک کردن چیزی به اندازهای کمتر از قبل.
To reduce in size, amount, or degree.
- VERB
example
معنی(example):
جادوگر اندازه بادکنک را کوچک میکند.
مثال:
The magician minishes the size of the balloon.
معنی(example):
با پیشرفت داستان، نگرانیهای او کاهش یافت.
مثال:
As the story progressed, her worries minished.
معنی فارسی کلمه minishes
:
کاهش دادن یا کوچک کردن چیزی به اندازهای کمتر از قبل.