معنی فارسی minorites
B1گروههای کوچکی که تعداد کمتری در یک جامعه دارند و ممکن است از نظر فرهنگی، نژادی یا مذهبی متفاوت باشند.
Groups with fewer members in a society, often differing culturally, racially, or religiously.
- NOUN
example
معنی(example):
اقلیتها معمولاً به دنبال حقوق و نمایندگی برابر هستند.
مثال:
Minorities often seek equal rights and representation.
معنی(example):
اقلیتهای فرهنگی تنوع یک جامعه را غنیتر میکنند.
مثال:
Cultural minorities enrich the diversity of a society.
معنی فارسی کلمه minorites
:
گروههای کوچکی که تعداد کمتری در یک جامعه دارند و ممکن است از نظر فرهنگی، نژادی یا مذهبی متفاوت باشند.