معنی فارسی misbede

B1

غلط کردن یا تحت تأثیر قرار دادن چیزی به طرز نامناسب.

To befoul or corrupt a situation or issue.

example
معنی(example):

آنها تصمیم گرفتند که وضعیت را بیشتر غلط نکنند.

مثال:

They decided not to misbede the situation further.

معنی(example):

غلط کردن در یک مسئله تنها اوضاع را پیچیده‌تر می‌کند.

مثال:

To misbede an issue only complicates things.

معنی فارسی کلمه misbede

: معنی misbede به فارسی

غلط کردن یا تحت تأثیر قرار دادن چیزی به طرز نامناسب.