معنی فارسی misbestowing
B1عمل اعطای نادرست یا اشتباه چیزی.
The act of bestowing wrongly.
- NOUN
example
معنی(example):
علاقه نادرست میتواند مضر باشد.
مثال:
Misbestowing affection can be harmful.
معنی(example):
آنها تلاشهای خود را به نادرست روی پروژه اشتباهی گذاشته بودند.
مثال:
They were misbestowing efforts on the wrong project.
معنی فارسی کلمه misbestowing
:
عمل اعطای نادرست یا اشتباه چیزی.