معنی فارسی mischarge
B1به اشتباه هزینه کردن، زمانی که هزینهای نادرست به حساب یک مشتری اعمال میشود.
To charge someone incorrectly, especially in a billing context.
- VERB
example
معنی(example):
بانک ممکن است به دلیل خطای سیستمی، از مشتریان به اشتباه وجهی را دریافت کند.
مثال:
The bank may mischarge customers due to a system error.
معنی(example):
او در مورد یک هزینه نادرست در صورتحساب اعتباری خود گزارش داد.
مثال:
He reported a mischarge on his credit card statement.
معنی فارسی کلمه mischarge
:
به اشتباه هزینه کردن، زمانی که هزینهای نادرست به حساب یک مشتری اعمال میشود.