معنی فارسی mischoosing

B1

عمل انتخاب نادرست، اشتباه در انتخاب.

The act of choosing incorrectly.

example
معنی(example):

انتخاب نادرست همدم‌ها می‌تواند به دردسر منجر شود.

مثال:

Mischoosing your companions can lead to trouble.

معنی(example):

او از انتخاب نادرست دوستانش در گذشته پشیمان است.

مثال:

She regrets mischoosing her friends in the past.

معنی فارسی کلمه mischoosing

: معنی mischoosing به فارسی

عمل انتخاب نادرست، اشتباه در انتخاب.