معنی فارسی misclaimed
B1به صورت نادرست ادعا شده یا نسبت داده شده.
Claimed incorrectly or erroneously.
- VERB
example
معنی(example):
این پرونده به دلیل بازپرداخت نادرست پیچیده شد.
مثال:
The case was complicated by a misclaimed refund.
معنی(example):
او از مزایای نادرست ادعا شده خود ناراحت بود.
مثال:
She was upset about her misclaimed benefits.
معنی فارسی کلمه misclaimed
:
به صورت نادرست ادعا شده یا نسبت داده شده.