معنی فارسی miscomputing
B1عملی که در آن محاسبات به طور نادرست انجام میشود و ممکن است زمان و منابع را هدر دهد.
The act of calculating incorrectly.
- VERB
example
معنی(example):
محاسبه نادرست میتواند به اشتباهات جدی منجر شود.
مثال:
Miscomputing can lead to serious errors.
معنی(example):
او ساعتها به اشتباه محاسبه میکرد قبل از اینکه اشتباه خود را متوجه شود.
مثال:
She was miscomputing for hours before realizing her mistake.
معنی فارسی کلمه miscomputing
:
عملی که در آن محاسبات به طور نادرست انجام میشود و ممکن است زمان و منابع را هدر دهد.