معنی فارسی misconfigure

B1

پیکربندی نادرست یک سیستم یا برنامه.

To set up or arrange something incorrectly.

verb
معنی(verb):

To configure something incorrectly or suboptimally.

example
معنی(example):

اگر نرم‌افزار را به‌درستی پیکربندی نکنید، به درستی کار نخواهد کرد.

مثال:

If you misconfigure the software, it won't work properly.

معنی(example):

او تنظیمات شبکه را به‌طور نادرست پیکربندی کرد و باعث مشکلاتی شد.

مثال:

He misconfigured the network settings, causing issues.

معنی فارسی کلمه misconfigure

: معنی misconfigure به فارسی

پیکربندی نادرست یک سیستم یا برنامه.