معنی فارسی misconsecrated

B1

پیشینه‌ای که به طرز نادرست تقدیس شده باشد.

Having been treated as sacred in an incorrect manner.

example
معنی(example):

محراب به‌طریق نادرست تقدیس شده نیاز به برکت دوباره داشت.

مثال:

The misconsecrated altar needed to be blessed again.

معنی(example):

سال‌ها بعد، متوجه شدند که محراب به‌طریق نادرست تقدیس شده است.

مثال:

Years later, they realized the altar had been misconsecrated.

معنی فارسی کلمه misconsecrated

: معنی misconsecrated به فارسی

پیشینه‌ای که به طرز نادرست تقدیس شده باشد.