معنی فارسی misconnection

B1

اتصال نادرست یا اشتباه در چیزی که باید به هم مرتبط شود.

An incorrect or faulty connection.

example
معنی(example):

یک اتصال نادرست در سیم‌کشی دستگاه‌ها وجود داشت.

مثال:

There was a misconnection in the wiring of the devices.

معنی(example):

اتصال نادرست باعث شکست شبکه شد.

مثال:

The misconnection caused the network to fail.

معنی فارسی کلمه misconnection

: معنی misconnection به فارسی

اتصال نادرست یا اشتباه در چیزی که باید به هم مرتبط شود.