معنی فارسی misconvey

B1

انتقال نادرست یا اشتباه یک پیام یا احساس.

To convey a message or feeling incorrectly or mistakenly.

example
معنی(example):

او منظورش این نبود که احساساتش را به اشتباه منتقل کند.

مثال:

She did not mean to misconvey her feelings.

معنی(example):

کلمات او ممکن است پیام مورد نظر را به اشتباه منتقل کنند.

مثال:

His words may misconvey the intended message.

معنی فارسی کلمه misconvey

: معنی misconvey به فارسی

انتقال نادرست یا اشتباه یک پیام یا احساس.