معنی فارسی miscooking
B1آشپزی اشتباه، به معنای تهیه غذا به طریقی نادرست یا نامناسب
The act of cooking something incorrectly or improperly.
- NOUN
example
معنی(example):
او به خاطر آشپزی اشتباهش در مراسم خانوادگی معروف است.
مثال:
She is known for her miscooking at family events.
معنی(example):
آشپزی اشتباه این دستور به طعم غیرمنتظرهای منجر شد.
مثال:
The miscooking of the recipe led to an unexpected taste.
معنی فارسی کلمه miscooking
:
آشپزی اشتباه، به معنای تهیه غذا به طریقی نادرست یا نامناسب