معنی فارسی miscounted

B1

شمارش نادرست و اشتباه عددی.

Counted incorrectly.

verb
معنی(verb):

To incorrectly count or add up.

example
معنی(example):

او تعداد آرا را به اشتباه شمارش کرد.

مثال:

She miscounted the number of votes.

معنی(example):

کودکان کودکانه شکلات‌های خود را به اشتباه شمردند.

مثال:

The children miscounted their candies.

معنی فارسی کلمه miscounted

: معنی miscounted به فارسی

شمارش نادرست و اشتباه عددی.