معنی فارسی miscultivated
B1مقصود از مشقلی، رشد نادرست یا غیر مناسب گیاهان به دلیل شرایط نامساعد یا عدم مراقبت صحیح.
Failed or improper cultivation of plants or crops.
- OTHER
example
معنی(example):
به دلیل مراقبت نادرست، گیاهان به عنوان مشقلی از نوع بد تلقی میشدند.
مثال:
The plants were considered miscultivated due to improper care.
معنی(example):
خاک مشقلی باعث تولید ضعیف محصولات شد.
مثال:
The miscultivated soil led to poor crop yields.
معنی فارسی کلمه miscultivated
:
مقصود از مشقلی، رشد نادرست یا غیر مناسب گیاهان به دلیل شرایط نامساعد یا عدم مراقبت صحیح.