معنی فارسی misdiagnoses

B2

تشخیص‌های نادرست، حالتی که در آن بیماری یا شرایط به اشتباه تشخیص داده شده است.

Incorrect diagnoses.

verb
معنی(verb):

To incorrectly diagnose.

noun
معنی(noun):

An incorrect diagnosis.

example
معنی(example):

بیمار در طول سال‌ها از تشخیص‌های نادرست رنج می‌برد.

مثال:

The patient suffered from misdiagnoses over the years.

معنی(example):

تشخیص‌های نادرست می‌توانند به درمان نادرست منجر شوند.

مثال:

Misdiagnoses can lead to improper treatment.

معنی فارسی کلمه misdiagnoses

: معنی misdiagnoses به فارسی

تشخیص‌های نادرست، حالتی که در آن بیماری یا شرایط به اشتباه تشخیص داده شده است.