معنی فارسی misesteemed
B2زمانی که فرد بهطور نادرست یا ناعادلانه ارزشش کاهش مییابد.
Regarded with lower value or esteem than deserved.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او توسط جامعه بیارزش شمرده شد.
مثال:
He was misesteemed by the community.
معنی(example):
بیارزشی میتواند به حس انزوا منجر شود.
مثال:
Being misesteemed can lead to a sense of isolation.
معنی فارسی کلمه misesteemed
:
زمانی که فرد بهطور نادرست یا ناعادلانه ارزشش کاهش مییابد.