معنی فارسی misgauge

B1

اندازه‌گیری و ارزیابی نادرست که می‌تواند به نتایج نامطلوب منجر شود.

Incorrect measurement or assessment that can lead to unfavorable outcomes.

example
معنی(example):

او دما را به اشتباه اندازه‌گیری کرد و کیک را سوزاند.

مثال:

He misgauged the temperature and burned the cake.

معنی(example):

اندازه‌گیری نادرست او از وضعیت منجر به تصمیمات بد شد.

مثال:

Her misgauge of the situation resulted in poor decisions.

معنی فارسی کلمه misgauge

: معنی misgauge به فارسی

اندازه‌گیری و ارزیابی نادرست که می‌تواند به نتایج نامطلوب منجر شود.