معنی فارسی misgauged
B1به شکل نادرست اندازهگیری شده یا ارزیابی شده.
Measured or assessed incorrectly.
- VERB
example
معنی(example):
پیمانکار مواد لازم برای کار را به اشتباه اندازهگیری کرد.
مثال:
The contractor misgauged the materials needed for the job.
معنی(example):
او فاصله را نادرست اندازهگیری کرد و در نهایت دیر رسید.
مثال:
She misgauged the distance and ended up late.
معنی فارسی کلمه misgauged
:
به شکل نادرست اندازهگیری شده یا ارزیابی شده.