معنی فارسی misgovern
B1بدون توجه به نیازها و خواستههای مردم اداره کردن به طوری که به فساد یا ضعف منجر شود.
To govern incorrectly or inefficiently; to manage poorly.
- verb
verb
معنی(verb):
To govern badly or wrongly.
example
معنی(example):
این منطقه زمانی که رهبران شروع به سوء مدیریت کردند آسیب دید.
مثال:
The region suffered when leaders began to misgovern.
معنی(example):
یک کشور میتواند سوء مدیریت کند اگر نیازهای مردم را در نظر نگیرد.
مثال:
A country can misgovern if it doesn't regard people's needs.
معنی فارسی کلمه misgovern
:
بدون توجه به نیازها و خواستههای مردم اداره کردن به طوری که به فساد یا ضعف منجر شود.