معنی فارسی mishmoshes

B1

میش‌محل‌ها، تعدادی از غذاهای نامنظم و ترکیبی که معمولاً با هم سرو می‌شوند.

Multiple dishes or mixtures of various kinds of food served together.

example
معنی(example):

میش‌محل‌های روی میز رنگارنگ و دل‌پذیر بودند.

مثال:

The mishmoshes on the table were colorful and appealing.

معنی(example):

او در مهمانی انواع میش‌محل‌ها را سرو کرد.

مثال:

She served a variety of mishmoshes at the party.

معنی فارسی کلمه mishmoshes

: معنی mishmoshes به فارسی

میش‌محل‌ها، تعدادی از غذاهای نامنظم و ترکیبی که معمولاً با هم سرو می‌شوند.