معنی فارسی misleadingness
B2خصوصیتی که در آن اطلاعات یا پیامی به طور نادرست یا گمراهکننده ارائه میشود.
The quality of being misleading; the tendency to lead someone into error or confusion.
- NOUN
example
معنی(example):
سردرگمی تبلیغ، بسیاری از مشتریان را ناامید کرد.
مثال:
The misleadingness of the advertisement frustrated many customers.
معنی(example):
سردرگمی در اطلاعات میتواند به تصمیمات ضعیف منجر شود.
مثال:
Misleadingness in information can lead to poor decisions.
معنی فارسی کلمه misleadingness
:
خصوصیتی که در آن اطلاعات یا پیامی به طور نادرست یا گمراهکننده ارائه میشود.