معنی فارسی mislin

B1

نقص یا اشکال در یک گزارش یا توضیح.

An error or flaw in a report or explanation.

example
معنی(example):

نقص در گزارش پژوهشگران را گیج کرد.

مثال:

The mislin in the report confused the researchers.

معنی(example):

او نقصی در تحلیل داده‌ها مشاهده کرد.

مثال:

She noticed a mislin in the data analysis.

معنی فارسی کلمه mislin

: معنی mislin به فارسی

نقص یا اشکال در یک گزارش یا توضیح.